نمی بخشم

 نمی بخشم

                                                 تو را با دیگری دیدم که گرم گفتگو بودی  

با او آهسته میرفتی سراپا محو او بودی

صدایت کردم و بر من چو بیگانه نگه کردی

شکستی عهد دیرین را گنه کردی گنه کردی

گناهت را نمی بخشم

چه شبها را که من تنها به یاد تو سحر کردم

چه عمری را که من بیهوده به پای تو هدر کردم

تو عمرم را هدر کردی گنه کردی گنه کردی

 

 

گناهت را نمی بخشم

همین بود آن صفایی را که میگفتی

همین بود آن وفایی را که میگفتی

تو که خود این چنین بودی چرا روزم سیه کردی

گنه کردی گنه کردی

گناهت را نمی بخشم

 

 

 

 به نام او که موسیقی کیهانی را عاشقانه می نوازد

 

نفس خود را هفت بار نکوهش کردم:

 

اولین بار:هنگامی که می خواستم با پایمال کردن ضعیفان خودم را بالا ببرم

 

  دومین بار:هنگامی که در مقابل کسانی که ناتوان بودند خود را به نا خوشی زدم

 

 سومین بار:هنگامی که انتخاب را به عهده من گذاردند به جای امور مشکل امور آسان و راحت را بر گزیدم

 

چهارمین بار:هنگامی که مرتکب اشتباهی شدم و خود را با اشتباهات دیگران تسلی دادم

 

پنجمین بار:هنگامی که از ترس سر به زیر بودم و آن وقت ادعا می کردم بسیار صبور و بردبارم

 

ششمین بار:هنگامی که جامه خود را بالا می گرفتم تا با سختیها و ناملایمات زندگی تماس پیدا نکنم

 

هفتمین بار:هنگامی که در مقابل خدا به نیایش ایستادم وآنگاه سروده های خویش را فضیلت دانستم

                                                              

                                        جبران خلیل جبرا

 

 

عاشقانه ها

یه چشم همیشه باید توش اشک باشه ، وگرنه میسوزه


یه دل همیشه باید توش غم باشه ، وگرنه می شکنه

 

 

 


یه کبوتر همیشه باید عشق پرواز داشته باشه ، وگرنه اسیر میشه


یه قناری باید به خوش آوازیش ایمان داشته باشه وگرنه ساکت میشه

 


یه لب همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه


یه صورت همیشه باید شاد باشه وگرنه به دل هیچ کس نمی چسبه


یه دفتر نقاشی باید خط خطی باشه وگرنه با کاغذ سفید فرقی نداره


یه جاده باید انتها داشته باشه وگرنه مثل یه کلاف سردرگمه 


یه قلب پاک همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه وگرنه فاسد میشه


یه دیوار باید به یه تیر تکیه کنه وگرنه میریزه 



یه چشم اشک آلود ، یه دل غم آلود ، یه کبوتر عاشق ، یه قناری خوش آواز ، یه لب خندون ، یه

 

صورت شاد ، یه جاده با انتها ، یه دفتر نقاشی ، یه قلب پاک، یه دیوار استوار ، فقط یه جا معنی

داره ، جائی که چشمای اشک آلودت رو من پاک کنم ، دل غم آلودت رو من شاد کنم ، جفت

کبوتر عاشقی مثل من باشی ، شنونده آواز قشنگت من باشم ، لبای کوچیکت رو من خندون کنم ،

نقاش دفتر خاطرات من باشم ، پاکی قلبت رو با سلامت عشقم معنی کنم ، و فقط از اینکه به من

 

تکیه می کنی احساس مسئولیتم بیشتر میشه