نوشته های یک دوست

از چشمهایت خواستم اویزان شوم اما نمی دانستم اشک هم روزی تمام میشودبی سبب نیست چنین فریادم

بیگناه در دام عشق افتادم

اگر احساسمو میفهمیدی

قلبتو دوباره میبخشیدی

لحظه پایان این دیدار را

روز آغازی دگر میدیدی

اگه بیهوده نمیترسیدی

عشق را آنگونه که هست میدیدی

شاید این لحظه غمگین وداع قلبتو دوباره میبخشیدی
        
 
                                     *******************************************
به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نکویی

که لیلی گرچه در چشم تو حوری ست
به هر جزئی زحسن او قصوری ست

ز حرف عیب جو مجنون بر آشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت

اگر در دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی

تو دانی که لیلی چون نکویی ست
کزو چشمت همین بر زلف و رویی ست

تو قد میبینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز

تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارتهای ابرو

دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب می بینی و دندان که چون است

کسی کاو را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلی ست کز من برده آرام
 
                                 **********************************************
 
 
دیدی ‌آخرش من و گذاشت و رفت
از زمین قلبم رو بر نداشت و رفت
دیدی آخرش من و دیوونه کرد
واسه رفتن همینو بهونه کرد
دیدی اون وعده هایی که رنگی بود
تمومش فقط واسه قشنگی بود
دیدی اون که دلم و بهش دادم
رفت و از چشمای نازش افتادم
دیدی اونی که می گفت مال منه
دم آخر نیومد سر بزنه
دیدی خط زد اسمم و از دفترش
رفت و افند نزدم دور سرش
دیدی اون نخواست برم به بدرقش
دیدی که باختم توی مسابقش
دیدی مهربونیا رو زد کنار
رفت و چشمام و گذاشت تو انتظار
دیدی رفت گذاشت به پای سرنوشت
گفت شاید ببینمت توی بهشت
دیدی بی خبر گذاشت و رفت و سفر
گفت بذار بمونه چشم اون به در
دیدی افتاد اسم من سر زبون
همشون گفتن به اون نامهربون
دیدی که دعاها مستجاب نشد
آخرم دلش واسم کباب نشد
دیدی لااقل نزد به پنجره
که بهم خبر بده می خواد بره
دیدی رفت بدون هیچ سر و صدا
ولی من سپردمش دست خدا
دیدی بی خداحافظی روونه شد
دیدی قولاش و گذاشت تو چمدون
که دیگه نمونه از اونا نشون
دیدی با دل این و در میون نذاشت
رفت و از خاظره ها نشون نذاشت
دیدی آخرش من رو نظر زدن
تو سر این دل در به در زدن
دیدی آخرش من و تنها گذاشت
تشنه رو تو حسرت دریا گذاشت
یعنی رفته اونجا آشیان کنه
یا می خواسته من رو امتحان کنه
دیدی حتی اون نگفت می ره کجا
چه بده رسمای روزگار ما
دیدی خواستمش ولی من و نخواست
اینم از بازیای دنیای ماست
حالا چند روزیه که بدون اون
چشم من خیره شده به آسمون
امون از عاشقیای چنروزه
که فقط یکی تو شعرش می سوزه
چه کنم خدا پشیمونش کنه
یا که مثل من پریشونش کنه
رفت و دیگه نمی یاد به شهر ما
بهتره بسپرمش دست خدا
 
                ***********************************************
 
اونی که گفتم نرو گفت نمی شه
دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه
وقتی می خواست بره من رو صدا کرد
وایساد و تو چشمای من نگاه کرد
گفت می دونی خودت واسم عزیزی
این اشکا رم بهتره که نریزی
باید برم سفر واسم بهتره
ولی کسی کهمونده عاشقتره
تقدیر ما از اولم همین بود
یکی تو آسمون یکی زمین بود
هرجا برم همیشه ایرونی ام
غرق یه جور حس پریشونی ام
خدا نخواست همیشه پیشم باشی
ولی مهم اینه که مریم باشی
تو تقدیر ما هر چی حیرونیه
مال خطوط روی پیشونیه
شاید اگه دائم بودی کنارم
یه روز می دیدیم که دوست ندارم
می خوام برم که تا ابد بمونم
سخته برای هر دو مون می دونم
گریه نکن گریه ها تو نگه دار
لازم می شه گریه برای دیدار
نذار پر گریه بشه خاطره
هر کی اشک نریزه عاشقتره
اون کسی که می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
بذار برم یه مدتی بمونم
شاید که قدر اینجا رو بدونم
اصلا شاید اونجا دووم نیارم
یا ناتموم بمونه اونجا کارم
دعا نکن اونجا بهم نسازه
آدم که حرفش دو تا شد می بازه
رفتن من شاید یه امتحانه
واسه شناسایی این زمانه
خودم می رم عکسام ولی تو قابه
می شنوه حرف رو ولی بی جوابه
بارون که بارید برو زیر بارون
به یاد دیدارای انروزامون
تو چمدونم پر عطر یاسه
چشمام با چشمای تو در تماسه
فکر نکنی دوری و اونجا نیستی
قلب من اینجاست تو تنها نیستی
رفتن من بازی سرنوشته
همونی که رو پیشونیم نوشته
یه کاری کن این رفتن موقت
آدما رو نندازه توی زحمت
نذار که نقطه ضعفت رو بدونن
پشت سر من و تو چیز بخونن
منتظر شعرا و نامه هاتم
هر جا می ری بدون منم باهاتم
غصه نخور زندگی رنگارنگه
یه وقتایی دور شدنم قشنگه
دیگه سفارش نکنم عزیزم
نذار منم اینجوری اشک بریزم
شاید یه روز به همدیگه رسیدیم
همدیگه رو شاید یه جایی دیدیم
شاید یه روز دیدی که توی جاده
یه آشنا منتظرت وایساده
شایدم این دیدار آخرینه
اگر که باشی زندگی همینه
مراقب گلدون اطلسی باش
یه وقتایی منتظر کسی باش
کسی که چشماش یه کمی روشنه
شاید یه قدری ام شبیه منه
کسی که چون می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
داغ دلت هر وقت که می شه تازه
بهش بگو با روزگار بسازه
دیگه باید برم که خیلی دیره
فقط نذار خاطرمون بمیره
اون رفت و از دور دساشو تکون داد
خوبیاشو یه بار دیگه نشون داد
همه می گن فقط یه روزه رفته
انگار ولی گذشته صد تاهفته
با این که قلبش بی ریا و پاکه
چون فته دنیا پر گرد وخاکه
ای کاش نمی رفت و سفر نمی کر
یا لااقل من رو خبر نمی کرد
اما نه خوب شد که من رو خبر کرد
اشکام و دید و بعد از اون سفر کرد
از وقتی رفت دسام به آسمونه
شاید پشیمون بشه و نمونه
خودش می گفت چون که بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
انقد می شینم که بشه ستاره
بیاد به کشور خودش دوباره
فهمیدم امروز سفر یه درده
من چه کنم اگر که برنگرده
پشت سرش آب می ریزم یه دریا
شاید پشیمون شه نمونه اونجا
الهی که بدون هیچ فرودی
بشه ستاره و بیاد به زودی
الهی که تموم چش به راها
بیاد سفر کردشون از تو راها
الهی که هیچ جا سفر نباشه
هیچ چشمی منتظر به در نباشه
 
 
                             این شعرها توسط یک دوست نوشته شده
                               
 
                                                                                      سپاس فراوان    
 
 
نظرات 7 + ارسال نظر
غرور سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام
موفق باشی
متشکر

خواهش می کنم

Arash سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.fade2black.blogfa.com

سلام
مطالبت خیلی زیباست
باز هم بهم سر بزن
خوشحال میشم

ممنونم از لطفت

ایدین من ن ن سابق سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:39 ب.ظ http://souty.blogsky.com

موفق باشی..من لینکتو گذاشتما

سلام لطف کردی

سیامک سلیمی سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://siamaksalimy.blogsky.com

به واسطه بخش بخش شومی کردارها

سر عصیانگری دارم

ولی هرگز عشق را قِسم به یک هم نکردم.

از اینکه به من سر زدی متشکرم .

ممنونم از لطفت

یک دوست چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 04:16 ب.ظ http://harimemehrabani.blogfa.com

عزیزم اون یک دوست با من اشتباه نشه ! در ضمن منم آپم .

سلام دوست من
نه اون یه دوست خوب دیگه ست

سینا پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:05 ق.ظ

بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
کوه غصه از دلم رفتنی نیست
غم عشق تو رو من با کی بگم همه حرفها که اخه گفتنی نیست...............
موفق باشی

حاجیه پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ق.ظ http://hajieh.blogsky.com

سلام
مریم خانم ..........
قبلنا اینجا یه آهنگ داشت اون چی شد ........... حتما رو وبلاگت بزار چون وبلاگتو خیلی قشنگ کرده بود ..........
موفق باشید

سلام حاجیه جون
بلاگ اسکای که اینجوری شد....
من خودم بلد نیستم درستش کنم یعنی قا لبی که قبلا داشتم هم با تغییرهای بلاگ اسکای خراب شده
ولی درست میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد